
امتیاز بِنیش، راهحلی برای کشف دستکاری در اطلاعات مالی
همواره سنجش ریسک دستکاری اطلاعات مالی برای اعتباردهندگان از اهمیت بالایی برخوردار بوده است چرا که منجر به برآورد نادرست از قدرت بازپرداخت دریافتکنندگان اعتبار و در نتیجه افزایش زیان موسسات تأمین مالی میگردد. بِنیش یک مدل ریاضی است که از هشت نسبت مالی وزندهی شده با ضرایب استفاده میکند تا مشخص کند آیا یک شرکت سود خود را دستکاری کرده است یا خیر. این امتیاز توسط پروفسور مسود بِنیش[1] ایجاد شد که مقالهای را در ژوئن 1999 به نام تشخیص دستکاری درآمد منتشر کرد . بنیش حدس میزد که شرکتها در صورت داشتن رشد فروش بالا، بدترشدن حاشیههای سود ناخالص، افزایش هزینههای عملیاتی و افزایش اهرم، انگیزهای برای دستکاری سود دارند. در واقع آنها احتمالاً با تسریع در شناسایی فروش، افزایش تعویق هزینهها، افزایش اقلام تعهدی و کاهش استهلاک، سود را دستکاری میکنند. این هشت نسبت با جزئیات بیشتر به شرح زیر میباشند:
شاخص حاشیه ناخالص[2](GMI): کاهش حاشیه ناخالص سیگنال منفی در مورد چشمانداز یک شرکت میفرستد و انگیزهای برای متورم کردن سود ایجاد میکند.
شاخص کیفیت دارایی[3](AQI): افزایش داراییهای بلندمدت نسبت به کل داراییها نشان میدهد که یک شرکت به طور بالقوه در نظر دارد تا با تعویق هزینهها برای افزایش سود خود مبادرت نماید.
شاخص رشد فروش[4](SGI): رشد بالای فروش به معنای دستکاری نیست، اما شرکتهای با رشد بالا به احتمال زیاد مرتکب تقلب مالی میشوند، زیرا موقعیت مالی و نیازهای سرمایهای بر مدیران آنها برای دستیابی به اهداف درآمدی فشار میآورد. اگر شرکتهای در حال رشد در اولین نشانه کاهش فروش با زیانهای بزرگ قیمت سهام مواجه شوند، ممکن است انگیزههای بیشتری برای دستکاری سود داشته باشند.
استهلاک [5](DEPI): کاهش سطح استهلاک نسبت به خالص داراییهای ثابت این احتمال را افزایش میدهد که یک شرکت عمر مفید تخمینی داراییها را به سمت بالا اصلاح کرده یا روش جدیدی را اتخاذ کرده است که باعث افزایش درآمد شده است.
هزینه های فروش، عمومی و اداری[6](SGAI): تحلیلگران ممکن است افزایش نامتناسب نسبت هزینههای فروش، عمومی و اداری به فروش را به عنوان یک سیگنال منفی در مورد چشم انداز آینده یک شرکت تفسیر کنند که میتواند نشانه ای از دستکاری در اطلاعات باشد.
شاخص اهرمی[7](LVGI): اهرم به عنوان کل بدهی نسبت به کل داراییها اندازهگیری میشود. افزایش اهرم انگیزهای برای دستکاری سود ایجاد میکند.
کل اقلام تعهدی به کل دارایی ها[8](TATA): کل اقلام تعهدی به عنوان تغییر سرمایه در گردش منهای استهلاک نسبت به کل داراییها محاسبه میشود. اقلام تعهدی یا بخشی از آن، میزان انتخاب مدیران برای تغییر سود را منعکس میکند. بنابراین، سطح بالاتر اقلام تعهدی با احتمال بالاتر با دستکاری سود همراه است.
شاخص روز فروش در مطالبات[9](DSRI): افزایش زیاد در روزهای دریافتنی ممکن است نشاندهنده تسریع شناسایی درآمد برای افزایش سود باشد.
در نهایت این هشت متغیر طبق فرمول زیر وزندهی می شوند:

بنیش طبق مشاهدات خود به این نتیجه رسید که اگر شرکتی امتیازی بیشتر از 2.22- کسب کند، احتمال دستکاری سود برای آن بالا خواهد بود و نیازمند بررسی دقیقتر است.
امتیاز بنیش فاکتوری بسیار مفید در امر اعتبارسنجی مشتریان حقوقی است که در سیستم اعتبارسنجی مشتریان حقوقی ساتراپ لحاظ شده و خیال وامدهندگان را از بابت صحیح بودن اطلاعات ارائهشده توسط متقاضیان وام راحت میکند.
[1] Messod Beneish
[2] Gross Margin Index (GMI)
[3] Asset Quality Index (AQI)
[4] Sales Growth Index (SGI)
[5]Depreciation (DEPI)
[6] Sales, General and Administrative Expenses (SGAI)
[7] Leverage Index (LVGI)
[8] Total Accruals to Total Assets (TATA)
[9] Days’ Sales in Receivables Index (DSRI)
افزودن دیدگاه
لغو پاسخ