
مدیریت ریسک نقدینگی: چگونه یک چارچوب کنترلی جامع بسازیم
«نقدینگی مسئلهی مهمی نیست تا اینکه بحرانی اتفاق بیفتد. آنگاه تنها چیزی است که اهمیت دارد.»
در تشبیهی ساده، میتوان دو سمت ترازنامهی بانک را به سطلهای آب تشبیه کرد که جریانهای نقدی آنها از طریق شیرهایی در بالای سطلها و جریاهای خروجیشان از طریق شلنگهایی در پایین کنترل میشوند و این دو سطل در دو کفهی ترازویی قرار دارند.
مدیریت ریسک نقدینگی به دنبال آن است که اطمینان حاصل کند در صورت خروج ناگهانی منابع یا قطع شدن منابع ورودی همواره به مقدار کافی نقدینگی در سطل دارایی بانک وجود دارد. چارچوب مدیریت مورد نظر باید قادر باشد تهدیدهای بالقوه را شناسایی کرده، مطمئن شود که نقدینگی از منابع مطمئن تأمین میشود و داراییهای نقد به مقدار کافی و در زمان، مکان و ارز مورد نیاز در دسترس هستند. ادامهی این مطلب اهداف و اصول طراحی یک چارچوب جامع مدیریت ریسک نقدینگی را تشریح میکند و سپس فرآیند تنظیم آن را توضیح میدهد.
چالشهای طراحی
در عمل، بهخصوص برای آنهایی که در حوزههای کاری مختلف فعالیت میکنند، شرکتها نه فقط یک، بلکه شبکهای از ترازوهای بههممرتبط را مدیریت میکنند، چرا که از مدیریت ریسک نقدینگی در سطح گروه به مدیریت ریسک نقدینگی در سطح مجموعه گذار کردهاند. همچنین آنها دیدگاههای مختلفی نسبت به ترازوهای مختلف در سطح مجموعه دارند، مثلاً زمانی که ترازنامه را از دیدگاه ارزی و غیرارزی مورد بررسی قرار میدهند. فرآیندها میتواند از ترازو به ترازو و از سطل به سطل متفاوت باشد – برای مثال، اگر مؤسسهای سپردههای کوتاهمدت جذب کند و بلندمدت وام بدهد، سطل بدهی سریعتر از سپر دارایی خالی میشود.
در زمان بحران، نقدینگی به سرعت ته میکشد و از دست دادن یک شیر ورودی میتواند بهسرعت به منابع دیگر سرایت کند. مثالهایی مانند بیراسترنز[1] و نورثرنراک[2] نشان دادند که ممکن است بازار طی چندین روز منابع ورودی خود را قطع کند، حتی اگر مؤسسات حاضر باشند برای این منابع هزینههای گزافی پرداخت کنند. آنها همچنین نشان دادند که قطع شدن یک منبع ورودی و بیشتر شدن خروج منابع از یک خروجی چطور میتواند به سرعت به منابع دیگر سرایت کند.
به خاطر این دلایل و بسیاری دلایل دیگر، ریسک نقدینگی معمولاً مشکلی با چندین چهرهی متفاوت است و هیچ معیار معینی قادر به اندازهگیری تمامی جنبههای آن را ندارد. طبق تعریف معیارهایی همچون نسبت پوشش نقدینگی (یا نسبت کفایت سرمایه، LCR) یا نسبت تأمین مالی پایدار (NSFR)، هر کدام محدودیتهایی دارند. در نتیجه، نیاز است معیارهای متعددی تعیین شوند تا سناریوهای بحران مختلف و پیشبینیهای جریانهای نقدی در بازههای زمانی مختلف را نمایش دهند.
در نتیجه، این طراحی میتواند با پیچیدگیهایی همراه باشد. برای مثال، چارچوبی که برای انطباق با یک یا دو نسبت نظارتی در سطح گروه طراحی میشود با چارچوبی که برای نظارت روزانهی چندین معیار داخلی و نظارتی، بر اساس سرفصلها و ارزهای مختلف، در پایینترین سطح تجمعی هر معیار طراحی شده است، از زمین تا آسمان تفاوت دارد.
اصول طراحی
طراحی چارچوب کنترل ریسک نقدینگی باید کل چرخهی مدیریت ریسک را دربرگیرد – از شناسایی و اندازهگیری گرفته تا مدیریت و گزارش آن. برای این منظور، چارچوب باید چندین کارکرد را شامل شود و کنترلهای ریسک باید به قسمتهای مختلف زنجیرهی فرآیند نگاشته و در فرآیند کلی در نظر گرفته شوند.
همانطور که در شکل 1 میبینید، وظیفهی پیشبینی نقدینگی در اختیار دفاتر صف مؤسسات قرار دارد. خزانهداری وظیفهی برنامهریزی و اجرا (برای مثال، تبیین استراتژی جذب منابع برای سالهای آینده و ایجاد تغییرات جزئی در فرآیند کوتاهمدت جذب منابع) را بر عهده دارد. یک واحد مجزا وظیفهی پردازش داده و گزارشدهی نقدینگی را عهدهدار است و بخش مدیریت ریسک، در کنار وظایف دیگر خود، طراحی آزمونهای بحران و مدلسازی ریسکهای نقدینگی را انجام میدهد. همچنین تعیین اشتهای ریسک را نیز انجام میدهد.

مقدار مازاد بر کمینهای که «حد الزامآور» نامیده میشود، نشانگر میزانی از نقدینگی است که میتواند میان موجودیتها انتقال پیدا کند. کنترلهای تکمیلی دیگر نیز به شناسایی تهدیدات نقدینگی یک موجودیت یا کل سیستم موجودیتها کمک میکنند. برای مثال، بانک تمرکز روی محصولات، طرفهای قرارداد و سررسیدهای مختلف را اندازهگیری میکند؛ مثالی که در زمینهی تمرکز سررسید میتوان نام برد «ریسک پرتگاه» نام دارد، بدین معنی که ممکن است خالص جریانهای نقدی در زمان معینی از آینده متمرکز شده باشند. آزمونهای بحران درونشرکتی و کنترلهای اعمالی میتوانند به شناسایی اثرات سرایتی کمک کنند. کنترلهای پیشگیرانه شامل تأییدات پیش از معامله میشوند (برای مثال، ضمانتنامههای تأمین مالی برای مشتریان به منظور انعقاد قراردادهای بالقوهی ادغام یا اکتساب شرکتها). پیشبینی نقدینگی هر قسمت از کسبوکار را ملزم میکند برای نیازهای نقدینگی خود در سه تا شش ماه آینده بودجه تعیین کنند و آن را با منابع موجود تأمین نقدینگی خزانهداری تنظیم کنند. شاخصهای اخطار زودهنگام[3] (EWI)، که شاخصهای عمومی بازار را با شاخصها و حساسیتهای اختصاصی بانک ترکیب میکنند، نشانگر یک معیار پیشگیرانهی دیگر هستند.
تنظیم مشخصات
میزان نقدینگی مورد نیاز باید از جنبههای مختلفی مورد بررسی قرار گیرد: ریسک (ریسک ویژه، ریسک بازار، ترکیبی)، بازهی زمانی (کوتاهمدت یا بلندمدت)، شدت بحران (کسبوکار روزمره، بحران شدید، بازیابی) و محافظهکاری فرضیات مدل (اندازه و زمانبندی جریانهای ورودی و خروجی، وجود بازار مشتقهی سوآپ).
علاوه بر اینها، نوع، سطح و مسیر پیشروی کنترلهای ریسک معمولاً اندازهی ذخایر نقدینگی و مقدار نقدینگی جایگزین را به صورت مستقیم تحت تأثیر قرار میدهد. به عبارت دیگر، نقدینگی بیشتر لزوماً شرایط بهتری را ایجاد نمیکند. چارچوب کنترل ریسک باید بهگونهای تأثیرگذار باشد که مدیران همواره صرفاً بر کنترل واقعی ریسک متمرکز باشند، نه فقط انطباق شرایط با معیارها. همچنین ضروری است که برای تنظیم چارچوب کنترل ریسک نقدینگی به تأثیرات منفی افزایش سپرهای نقدینگی بر نسبت اهرمی بانک توجه دوچندان داشت.
کنترلهای ریسک ناچاراً مشکلاتی در سطح سازمان به وجود میآورند که میزان نقدینگی قابل انتقال میان موجودیتها را محدود میکند (به این پدیده نقدینگی محبوسشده میگویند). به همین خاطر کنترلهای ریسک ممکن است باعث از بین رفتن تنوع در نقدینگی شوند. برای مثال، اگر تمامی موجودیتهای سازمان بهگونهای برنامهریزی کنند که در آزمون بحران کاملاً مستقل باشند (یعنی 100% جریانهای نقدی خروجی خود را پوشش دهند)، باعث میشود که نسبتهای نقدینگی تلفیقی به مقداری بالاتر از 100% برسند. همچنین این شرایط باعث بهوجود آمدن «سپرها برای سپرها» میشود. برای مثال، در قسمت مدیریت ریسک برای محافظت در شرایط بحران حدودی برای نسبتهای نقدینگی در نظر گرفته شود و خزانهداری نیز برای محافظت بیشتر حدودی اضافی برای این کنترلها در نظر بگیرد.
سخن پایانی
یک ضربالمثل عربی است که میگوید: «یک پادشاه بد پادشاهی نیست که خشکسالی را پیشبینی نکرده است، بلکه پادشاهی است که خودش را برای آن آماده نکرده است.» همانطور که همواره گفته میشود، بحران بعدی متفاوت خواهد بود. به خاطر این دلیل و دلایل دیگر، هیچوقت نمیتوان در مقابل بحران نقدینگی به صورت کامل و بینقص ظاهر شد. یک چارچوب کنترل ریسک فقط میتواند یک مکانیزم باشد. این چارچوب باید با اقدامات دیگر همچون قیمتگذاری انتقال منابع[4] (FTP) باشد که وظیفهی آن حصول اطمینان از آگاهی کلی سازمان در مورد نقدینگی به عنوان منبعی کمیاب است، حتی در زمانی که نقدینگی تنها موردی نیست که اهمیت دارد. عوامل کلیدی دیگر برای حصول اطمینان از آمادگی برای شرایط کمبود نقدینگی شامل دسترسی بهموقع به دادهی باکیفیت و مدیریتی قوی با وظایف شفاف برای تصمیمگیری کارا، دقیق و مؤثر در زمان بحران میشود. برای مواردی که گفته شد هیچ چارچوب از پیشتعیینشدهای که مناسب هر سازمانی باشد وجود ندارد؛ اما با این با در نظر گرفتن نکاتی که عنوان شد میتوان سازمان را برای کمبود نقدینگی بعدی آماده نمود.
[1] Bear Stearns
[2] Northern Rock
[3] Early Warning Indicators
[4] Funds Transfer Pricing
افزودن دیدگاه
لغو پاسخ