
قیمتگذاری انتقال منابع یا FTP
خزانهداری بانک را معمولاً به عنوان بانکی کوچک در دل بانک میدانند. یکی از مهمترین چالشهایی که معمولاً واحدهای مختلف بانک با یکدیگر تجربه میکنند، بحث سودآوری است. معمولاً واحدهای سپردهپذیر را واحدهایی هزینهزا میبینند که عموماً ترازی منفی دارد. در نقطهی مقابل واحدهای وامدهنده قرار دارند که واحدهایی درآمدزا هستند و اکثراً ترازی مثبت دارند. در سیستمهای پاداشی که صرفاً سودآوری را مد نظر قرار میدهد، واحدهای سپردهپذیر معمولاً مورد کملطفی قرار میگیرند و عملکردی ضعیفتر از آنچه در واقع اتفاق میافتد برای آنها متصور میشوند. راهحل این موضوع در دست واحد خزانهی بانک قرار دارد و ابزار آن قیمتگذاری انتقال منابع یا FTP است.
ابزاری کاربردی و حیاتی
از قیمتگذاری انتقال منابع (FTP) برای تعدیل عملکرد گزارششدهی واحدهای مختلف یک موسسهی مالی استفاده میشود. یک موسسهی مالی واحدهای مختلفی دارد که وظایف مختلف را بر عهده میگیرند. FTP را میتوان مکانیزمی برای توزیع درآمد میان واحدهای عملیاتی مختلف بانک در نظر گرفت که به ارزیابی بهتر عملکرد مالی این واحدهای عملیاتی کمک میکند. همانطور که گفته شد میتوان واحدهای بانک را به دو دستهی سپردهپذیر و وامدهنده تقسیم کرد. هر دوی این واحدها مشارکت فعال در عملکرد صحیح بانک به صورت کلی دارند و وجودشان برای بانک ضروری است. وظیفهی قیمتگذاری انتقال منابع، تقسیم هزینه و درآمد منابع به صورت متناسب میان این واحدها است، یا به عبارت دیگر FTP یک ابزار اندازهگیری داخلی برای نمایش تاثیر مالی مبدا و مقصد منابع است.
اگر قیمتگذاری انتقال منابع به درستی پیادهسازی شود، به موسسهی مالی امکان میدهد عملکرد مالی ایجادکنندگان منابع و مصرفکنندگان منابع را ارزیابی و مقایسه کند. بدون چنین سیستمی، مصرفکنندگان منابع برای درآمد بهرهای که ایجاد میکنند مورد تشویق قرار میگیرند بدون آنکه برای کل هزینهی بهرهای که در این راه تراشیده شده است مواخذه شوند، در آن سمت نیز ایجادکنندگان منابع به خاطر هزینهی بهرهای که به موسسه تحمیل کردهاند مورد مواخذه قرار میگیرند بدون آنکه برای درآمدی که این منابع به ارمغان آورده مورد تشویق قرار بگیرند.
قیمتگذاری انتقال منابع مفهومی مهم است که نحوهی تعیین قیمت داخلی منابع بین واحدهای مختلف کسبوکار موسسهی مالی را مشخص میکند. نهادهای نظارتی بینالمللی به موسسات مالی توصیه میکنند برای مدیریت منابع خود یک سیستم قیمتگذاری انتقال منابع شخصیسازیشده و مختص به خود داشته باشند تا مبنایی برای تعیین هزینهی انتقال منابع میان واحدهای مختلف کسبوکار و خزانهداری باشد. در موسسات مالی که سیستم قیمتگذاری انتقال منابع را پیادهسازی کردهاند، خزانهداری مسئول مدیریت نقدینگی و قیمتگذاری داخلی منابع برای واحدهای مختلف کسبوکار است. میتوان برای درک بهتر این موضوع خزانهداری را مانند یک موسسهی مالی دیگر درون موسسهی مالی دید: وظیفهی آن خرید منابع از واحدهای کسبوکار است که مسئولیت مدیریت بدهیهای موسسهی مالی را به عهده دارند و فروش این منابع به واحدهایی است که آن را در داراییهای بانکی سرمایهگذاری میکنند. مسئولیت مدیریت قیمتگذاری انتقال منابع با خزانهداری موسسه مالی است، اما کمیتههای مالی و ریسک نیز بر عملکرد آن باید نظارت داشته باشند.
سه ویژگی بنیادی یک سیستم قیمتگذاری منابع به شرح زیر است:
- حاشیهی اقتصادی یک تک قرارداد همواره ثابت میماند.
- قراردادهای سمت دارایی و سمت بدهی دارای حاشیهی اقتصادی هستند.
- قراردادهای سمت دارایی و بدهی از یکدیگر مستقل هستند.
قیمتگذاری انتقال منابع به عنوان ابزاری برای قیمتگذاری محصولات
قیمتگذاری محصولات به معنی تعیین یک نرخ نصاب داخلی (کمینهی نرخ برای وامها و بیشینهی نرخ برای سپردهها) است به طوری که بتوان سر یک نرخ خارجی مناسب برای یک تکقرارداد با مشتری به توافق رسید. اقتصاددانان چنین قراردادهایی را «حاشیهای» مینامند. استفاده از قیمتگذاری انتقال منابع در قیمتگذاری محصولات به بانک اطمینان میدهد که چنین قراردادهایی با مشتری فقط در صورتی منعقد خواهند شد که در طول حیات خود حاشیهی اقتصادی مثبت برای بانک ایجاد کنند.
قیمتگذاری محصولات بهطرزی بنیادین بر ویژگیهای یک سیستم FTP اتکا دارد. نکتهی مهمتر این است که ویژگیها 2 و 3 بانک را مطمئن میکنند که ارزیابی اولیهی سودآوری در زمانی نامعلوم در آینده برعکس نمیشود.
روشهای مختلف قیمتگذاری انتقال منابع
روشهای گوناگونی در منابع مختلف برای قیمتگذاری انتقال منابع معرفی شدهاند که هر کدام ویژگیهای مختص خود را دارند و بنا به شرایط بانک میتوان از هر کدام از آنها استفاده نمود. در اینجا چهار روش متداولتر که در فضای بانکی ایران نیز راحتتر قابلیت پیادهسازی دارند را معرفی میکنیم:
- روش هزینهی تجمعی/میانگین: بر اساس میانگین هزینهی تمامی بدهیها یک نرخ قیمت انتقال یکتا محاسبه میشود که برای تمامی داراییها و بدهیها مورد استفاده قرار میگیرد.
- روش خالص انتقال منابع: بر اساس میزان خالص انتقال منابع (اختلاف میان داراییها و بدهیها) میان واحدهای عملیاتی.
- روش الگوی بازار: بر اساس نرخهای متداول در بازار برای سررسیدهای مختلف همچون نرخ بهره، نرخ بهرهی بین بانکی و …
- روش سررسید تطبیقیافته: بر اساس هزینهی افزایشی جمعآوری منابع برای سررسیدهای مختلف. تحت این رویکرد نرخهایی که برای منابع و نرخهایی که برای فراهم آوردن منابع هزینه میشوند بر اساس تطبیق دادن سررسید دارایی و بدهی ابزارها صورت میگیرد بهطوریکه نرخ FTP که مرتبط با آن سررسید است متناسب باشد.
از میان روشهایی که ذکر شد روش سررسید تطبیقیافته کاراترین مدل است زیرا تمامی جنبههای قیمتگذاری و هزینههای ممکن را در نظر میگیرد.
افزودن دیدگاه
لغو پاسخ