
زیانگریزی در اقتصاد رفتاری – یک مثال
دانشمندان علم اقتصاد اغلب انسان را موجودی کاملاً عاقل میدانند که در مواقع مختلف تصمیماتی کاملاً منطقی میگیرد و بیشتر نظریات اقتصاد بر همین نظریه بنا شدهاند. حتی آنها تا جایی پیش رفتهاند که چنین انسانی را ‘homo economicus’ یا انسان اقتصادی مینامند. اما در شاخهی نسبتاً جدیدی از علم اقتصاد که با نام اقتصاد رفتاری شناخته میشود و ترکیبی از علم روانشناسی و اقتصاد است، به مطالعهی رفتارهای غیرمنطقی انسانها در موقعیتهای مختلف اقتصادی میپردازند و به دنبال ریشهیابی این تصمیمات غیرعادی هستند. از بین مباحث مختلف این حوزهی نوپا، زیانگریزی از جذابیت نسبتاً بالاتری برخوردار است زیرا انسانها تقریباً هر روز با این موضوع درگیر هستند و باید تصمیماتی ریسکی در مورد مسائل مختلف زندگی خود بگیرند. در اینجا با مثالی کاربردی، سعی میشود این مفهوم جذاب با زبانی ساده شرح داده شود.
در آزمایشی جذاب، محققان به موضوع تصمیمگیری برای خرید بلیت رویدادی جذاب پرداختهاند که افراد مورد آزمایش واقعاً قصد دارند که در آن شرکت کنند. این داستان به این صورت است که فرد بلیت مورد نظر را میخرد اما متاسفانه آن را گم میکند. فرض کنیم مبلغ بلیت 50 دلار بوده است. در داستان دوم، رویداد مشابهی اتفاق میافتد و همچنان قیمت پرداختشده برای بلیت 50 دلار است، با این تفاوت که در این داستان فرد قبل از خرید بلیت 50 دلار خود را گم میکند.
وقتی از افراد سوال میشود که در صورت گم کردن بلیت آیا حاضرند بلیت دیگری بخرند، اغلب پاسخ منفی است. اما در شرایطی که قبل از خرید بلیت، 50 دلار خود را گم کنند، اغلب هم چنان تمایل دارند بلیت موردنظر را بخرند.
به باور اقتصاد متعارف، اگر فرد واقعاً بخواهد در این رویداد شرکت کند و منابع اقتصادی کافی نیز در دسترس داشته باشد، باید صرف نظر از اینکه بلیت یا پول نقد را گم کرده باشد، بلیت را خریداری کند. یعنی فرد به طور کلی باید بین دو حالت از دست دادن مبلغ مورد نظر بیتفاوت باشد.

اما در دنیای واقعی، تصمیمگیری اغلب تحت تاثیر (رفتار) زیانگریزی است یا به میزان وابستگی افراد به هزینههای برگشتپذیر بستگی دارد. هزینههای برگشتناپذیر مخارجی هستند که قبلاً صرف شدهاند و بازگشتپذیر نیستند. اقتصاددانان متعارف و بسیاری از اقتصاددانان رفتاری این طور استدلال میکنند که هزینههای برگشتناپذیر در تصمیمگیریها نادیده گرفته میشود و در واقع باید همین طور باشد. اقتصاددانان رفتاری استدلال میکنند که اغلب این طور نیست و چنین هزینههایی نتیجهی انتخابهای نامعقول است.
تعدادی از اقتصاددانان رفتاری، تمایل افراد به نخریدن دوبارهی بلیت گمشده و تمایل آنها به خرید بلیت با وجود گم کردن همان مبلغ را کاملا عقلانی تلقی میکنند (حتی اگر این اصل بر خلاف معیارهای موردنظر اقتصاددانان مرسوم در مورد عقلانیت باشد). این احتمال وجود دارد که برای خرید یک بلیت، زمان زیادی صرف کنید و به زحمت بیفتید. بنابراین شاید دلتان نخواهد دوباره برای خرید مجدد بلیت آن همه دردسر بکشید. اگر مسئله فقط پول باشد، احتمالاً جایگزینی مبلغ گمشده برای خرید بلیت، شما را خیلی به زحمت نمی اندازد. اگر در لایههای زیرین محرکهای رفتاری افراد کمی کندوکاو کنید، احتمالاً آن چیزی که از نظر اقتصاددانان متعارف غیرمنطقی است، چندان نامعقول نباشد. به عبارت دیگر اقتصاددانان متعارف بر این باورند که افراد اگر واقعاً پیرو تحلیل هزینه-فایده باشند نباید چنین عکسالعملهایی داشته باشند.
برگرفته از کتاب اقتصاد رفتاری موریس آلتمن.
برای آشنایی بیشتر با این مفهوم بهتر است با موضوع ریسکگریزی نیز آشنا شوید. در مقالهای که به این موضوع اختصاص دارد با دیدگاهی ریاضیوار به مطالعهی آن پرداخته شده است.
افزودن دیدگاه
لغو پاسخ