
توسعهی یک چارچوب قیمتگذاری انتقال منابع (FTP) جامع برای آزمون بحران، اشتهای ریسک و پیشبینی سود و زیان
قیمتگذاری انتقال منابع اخیراً مورد توجه ویژهی بانکها و قانونگذاران قرار گرفته است. اما ارتباط آن با آزمون بحران چیست؟ یک چارچوب قیمتگذاری انتقال منابع FTP جامع به سازمان کمک میکند از خروجیهای آزمون بحران بهره بگیرد تا پیشبینیهای سود و زیان بین دپارتمانها و خطوط مختلف کسبوکار را بهبود بخشد و از همراستا بودن استراتژیهای هر واحد با برنامههای کلی سازمان اطمینان حاصل کند.
شاید بهتر باشد قبل از ادامهی این مقاله، برای آشنایی بیشتر با قیمتگذاری انتقال منابع به این لینک مراجعه کرده و این مفهوم را بهتر درک کنید.
سیستمهای قیمتگذاری انتقال منابع فعلی کارآمد نیستند
تقریباً تمامی بانکها نوعی سیستم قیمتگذاری انتقال منابع دارند، اما این سیستم بین هیچ دو بانکی مشابه نیست. در نتیجه، قانونگذاران همواره به دنبال بهبود سیستم قیمتگذاری انتقال منابع بانکها هستند. بانکها نیز در پاسخ به این درخواست در پی توسعهی سیستمهای جامع هستند، اما آزمون بحران در این بین مغفول مانده است.
درست است که بانکها اعتقاد دارند سناریوهای بحرانی نباید جزوی از تراکنشهای سیستم قیمتگذاری انتقال منابع باشند، اما در وضعیت فعلی یکپارچهسازی آزمون بحران با چارچوب قیمتگذاری انتقال منابع بیش از هر زمانی در اولویت قرار دارد.
هر بانکی با توجه به ساختار سازمانی خود یک سیستم قیمتگذاری انتقال منابع اختصاصی دارد، اما در این بین برخی پارامترها که با ارزش بازار سنجیده میشوند مشابه هستند – از این رو، میتوان نتیجه گرفت که روش پایه در بین تمامی بانکها یکسان است. اما هزینهها یا ریسکهایی که مرتبط با برخی از تراکنشها هستند عموماً تا زمانی که زیانی بحرانی اتفاق نیفتاده باشد، پایش نمیشوند.
حرکت به سمت یک چارچوب قیمتگذاری انتقال منابع: اهداف و چالشها
بحران نقدینگی تأثیر مخرب شدیدی بر سیستمهای قیمتگذاری انتقال منابع میگذارد. در جریان بحران مالی سال 2008، یکی از بانکهای بزرگ بعد از بررسی دقیق هزینههای تامین نقدینگی متوجه شد که برخی از تراکنشهایش به سختی سودآور بودهاند.
در سال 2009، نهاد نظارتی بانکی اروپا (EBA) راهنمایی در زمینهی تخصیص هزینهی نقدینگی منتشر کرد که تأکید آن بر داشتن «استراتژیها، سیاستها، فرآیندها و سیستمهای قابل اتکا» است که «شامل مکانیزمهای تخصیص کافی برای هزینههای نقدینگی، سودها و ریسکها» باشد.
اما عناصر نقدینگی قیمتگذاری انتقال منابع – که قیمتگذاری انتقال نقدینگی» نیز نامیده میشود – تنها عواملی نیستند که باید مورد بررسی قرار گیرند. به دلیل شرایط سخت اقتصادی و هزینهی بالای انطباق قوانین نظارتی، سود و زیان کلی برخی از واحدهای کسبوکاری به طرز خطرناکی نزدیک به صفر شده است.
هدف اصلی سیستمهای قیمتگذاری انتقال منابع جامع و پایدار تخصیص صحیح سود و زیان به خطوط مختلف کسبوکار و پیشبینی هزینهها تحت سناریوهای مختلف است. چارچوب کلی سود و زیان را برای دپارتمانهای مختلف محاسبه میکند و بسته به نحوهی توسعهی چارچوب، برای هر دپارتمان استراتژی بهخصوصی برای سود و زیان تهیه میشود. در نتیجه بسیار مهم است که چارچوب همراستا با استراتژی کلی شرکت باشد تا تصمیمات سودآور کسبوکاری را تشویق و مدیریت کلی سود و زیان را بهینه کند.

متأسفانه، حرکت به سمت چارچوبی جامع هزینههای تخصیصیافته به هر خط کسب و کار را افزایش میدهد و عوامل جدید را معرفی میکند که قبلاً یا پنهان بودهاند و یا پایش نمیشدهاند. به همین دلیل است که ممکن است برخی از تراکنشها سود و زیان و منفی داشته باشند، تغییری که بانک باید برای تمامی خطوط کسبوکار خود توضیح دهد.
خصوصیتهای اصلی چارچوب
بانکها هنگام طراحی یک چارچوب جامع قیمتگذاری انتقال منابع چندین عامل را مد نظر قرار دهند.
جزئینگری
اگر بانک بخواهد بفهمد کدام تراکنشها سودآورد هستند، باید قیمتگذاری انتقال منابع را در سطح تراکنشها انجام دهد. (تجمیع دادهها ممکن نیست یا توصیه نمیشود.) برای مثال، قیمتگذاری انتقال منابع یکی از خطوط کسبوکار با فرمولی کلی بدون در نظر گرفتن نحوهی بازپرداخت محصولاتش، میتواند ریسک ناتراز بودن سررسیدها را افزایش دهد.
پایداری
یکی دیگر از خطاهای رایج در محاسبهی قیمتگذاری انتقال منابع استفاده از روشهای مختلف در سرتاسر بانک است. اکثر اوقات بانکها روشهای مختلف برای هر کدام از خطوط کسبوکار خود استفاده میکنند. این میتواند منجر به بروز رفتارهایی شود که لزوماً با استراتژی کلی بانک همراستا نیستند. در هر نقطه از زمان، مجموع سود و زیان در بین تمامی خطوط کسبوکار باید مساوی با سود و زیان کلی بانک باشد.
انطباقپذیری
در نهایت، چارچوب مد نظر باید تا حد امکان بهروز باشد. سیستمی که بهطور مداوم بهروز نمیشود، در معرض خطا قرار دارد، بهخصوص در زمانی که بازارها بسیار سریع تغییر میکنند.
پیشبینی سود و زیان
زمانی که چارچوب به صورت کامل پیادهسازی شود، میتوان سود و زیان را در سطح خطوط کسبوکار محاسبه نمود. سود و زیان کلی بانک را میتوان بین خطوط مختلف کسبوکار تقسیم کرد، به شرط آنکه واحدهای «انتقال» مسئول مدیریت انواع مختلف هزینهها/ریسکها در محاسبات در نظر گرفته شده باشند.
در این حالت دپارتمانها یا مراکز سودآور داریم، که هیچکدام صرفاً واحد هزینهزا نیستند. همه برای هزینههایی که میتراشند مسئول هستند و این کار محاسبهی سود و زیان را آسانتر میکند. توانایی محاسبهی دقیق ریسک از اهمیت بالایی برخوردار است.
برای مدیریت بهتر کسبوکار، لازم است که شبیهسازیهایی برای پیشبینی سود و زیان تحت سناریوهای مختلف، از جمله سناریوهای بحران انجام شود.
یکپارچهسازی آزمون بحران با چارچوب قیمتگذاری انتقال منابع
بحران مالی سال 2008 مدیران ریسک را وا داشت تا ارزیابی ریسک تحت سناریوهای بحرانی را جدیتر بگیرند. امروزه، قانونگذاران و مدیران ارشد سازمانها از متخصصان ریسک درخواست دارند که فاکتورهای سود و زیان را به به عنوان یکی از خروجیهای استاندارد آزمون بحران در اختیارشان قرار دهند.
اگر سازمانهای میخواهند نتایج گزارشات آزمون بحران خود را نسبت به تأثیر بر سود و زیان تحلیل کنند، نیازمند آنند که چارچوبی جامع داشته باشند، مشابه آنچه که قبلاً ذکر شد. اما در این راه ممکن است با دو مانع مواجه شوند.
اول اینکه قیمتگذاری انتقال منابع معمولاً تحت سناریوهای آزمون بحران محاسبه نمیشود. بانکهایی که از این روش استفاده کنند به احتمال زیاد مزیت رقابتی کمتری نسبت به رقیبان خود خواهند داشت، زیرا هزینههای قیمتگذاری انتقال منابع برای آنها بالاتر خواهد بود. به عبارت دیگر، بانکهایی که قیمتگذاری انتقال منابع را تحت این چارچوب انجام میدهند، هزینههای بالاتری را در محاسبات خود مد نظر قرار میدهند که بانکهای دیگر نادیده نمیگیرند.
با این حال، این هزینه واقعی است و باید محاسبه شود. برای مثال، فرض کنید احتمال استفادهی یک مشتری از خط اعتباری تحت سناریوی بحران بالاتر باشد. در نتیجه، هزینهی نقدینگی بالاتر خواهد رفت و منجر به ایجاد زیان برای خزانه خواهد شد. اگر این سناریو جزوی از چارچوب قیمتگذاری انتقال منابع بانک نیست، حداقل باید جزوی از چارچوب اشتهای ریسک آن باشد تا بانک از ریسکهای واقعی این سناریو آگاه باشد.
دوم، بسیار مهم است که بانک قادر باشد سود و زیان هر واحد کسبوکار را تحت سناریوهای مختلف اندازهگیری و پیشبینی کند. برای مثال، نرخ بهرهی پایین باعث پایین آمدن حاشیهی سود تجاری میشود. اگر، در سمت دارایی کسبوکار، یک مشتری درخواست نرخ پایینتر کند، بانک بهنحوی مجبور است با این درخواست موافقت کند تا مشتری را راضی نگه دارد. اما در سمت بدهی، مانعی وجود دارد که نمیتواند شکسته شود: 0%. هیچ مشتری حاضر به قبول نرخ منفی برای سپردههای خود نخواهد شد.
به خاطر این حاشیهی محدودشده – تفاوت میان نرخ دریافتی در سمت دارایی و نرخ پرداختی در سمت بدهی – مهم است که نرخهای قیمتگذاری انتقال منابع را با دقت بالاتری محاسبه و پیشبینی نمود.
قیمتگذاری انتقال منابع برای اشتهای ریسک
مدیران ارشد و تیمهای عملیاتی بانک معمولاً آزمون بحران را یک التزام نظارتی نهادهای بالادستی میدانند، نه مزیتی برای بهبود وظایف روزانهشان. اما باید بدانند که سناریوهای آزمون بحران برای اندازهگیری وقایع شدید (فَرین) و عواقب آنها، به خصوص در مورد فاکتورهای مهم قیمتگذاری انتقال منابع، از اهمیت بالایی برخوردار هستند و تا چندی پیش نادیده گرفته میشدند (برای مثال، ریسک نقدینگی قبل از بحران وامهای رهنی). نادیده گرفتن ریسکهای بهخصوصی برای مدیریت ریسک بانک بسیار خطرناک است، حتی اگر احتمال وقوع این ریسکها بسیار پایین باشد. اهمال در قیمتگذاری این ریسکها در سود و زیان بانک منجر به بروز رفتارهای غلط و خطرناک در سمت تیمهای عملیاتی میشود که در نهایت سودآوری بانک را به خطر میاندازد. ریسکها را میتوان با استفاده از یک چارچوب اشتهای ریسک پایش و مدیریت نمود، اما برای هماهنگی کامل باید اشتهای ریسک در قیمتگذاری انتقال منابع نیز لحاظ شود تا تمامی واحدها قادر به مشاهدهی تأثیر مستقیم ریسک بر سود و زیان خود باشند.
در نهایت، بانکها متوجه خواهند شد که سرمایهگذاری روی چارچوبی جامع در بلندمدت تاثیرگذارتر خواهد بود و از زیانهای زیادی هم جلوگیری خواهد نمود. اگر زیانی هم صورت بگیرد، مشکل شدیدی ایجاد نخواهد شد زیرا از قبل اندازهگیریشده و برای تمامی واحدهای کسبوکار قیمتگذاری شده است. قیمتگذاری انتقال منابع یکی از کارآمدترین ابزارها برای گسترش اشتهای ریسک به تمامی تیمهای بانک است.
افزودن دیدگاه
لغو پاسخ